سلام.
ببخشین که دیر آپدیت کردم.
آخه در یه مسافرت ناخواسته ام.
عوضش الان سعی میکنم که یه مطلب خوب از خودم بنویسم.
در سرزمین پهناوز عشق وقتی که به کوچکی خویش می نگرم
احساس یک کرم کوچک ابریشم را لمس میکنم.
که ارزوی رفتن به دورترینها را دارد ولی توان رفتن را ندارد.
و آنقدر در حصار آرزوی خود گرفتار شده است که پیله ای از ابریشمی ترین رویاها به دور خود تنیده است .
و خود نیز نمی داند که همین حصار راه پرواز او به سوی رهائیست.
و من نیز عاقبت پروانه خواهم شد.
و آنوقت خواهی دید که چگونه در آتش عشق تو برای هزارمین بار خواهم سوخت.